مقدمه: از تئوری تا کارخانه!
در قسمت اول، ما با معماری کلی یک مدل مالی آشنا شدیم. گفتیم که مدل مالی، داستان کسبوکار شما به زبان اعداد است و دیدیم که چگونه شیت Assumptions (فرضیات)، به عنوان قلب مدل، تمام متغیرهای کلیدی را در خود جای میدهد.
حالا، میخواهیم این مفاهیم را در یک سناریوی واقعی پیاده کنیم. فرض کنید شما بنیانگذار کسب و کار تولیدی “جوشا” هستید؛ یک برند جدید نوشابه انرژیزا که قصد دارد وارد بازار شود. هدف ما در این قسمت، ساختن موتور محاسباتی مدل مالی “جوشا” است. این موتور به ما نشان میدهد که چگونه:
این کار دیگر تئوری نیست؛ ما در حال ساختن نقشه راه مالی کارخانه و کسبوکار شما هستیم. پس بیایید شروع کنیم!
گام اول: آمادهسازی محیط کار برای “جوشا”
قبل از نوشتن حتی یک فرمول، باید یک محیط کار تمیز و سازمانیافته در اکسل (یا Google Sheets) ایجاد کنیم. این کار مانند آمادهسازی و چیدن مواد اولیه قبل از آشپزی است؛ از آشفتگی و خطا در مراحل بعد جلوگیری میکند.
برای یک کسبوکار تولیدی مانند “جوشا”، ساختار شیتها کمی متفاوت از یک کسبوکار نرمافزاری است. ما به شیتهای زیر نیاز داریم:
۱. شیت Assumptions (فرضیات):
این شیت، کنترل پنل مرکزی کسبوکار شماست. تمام متغیرهایی که ممکن است در آینده تغییر کنند، اینجا قرار میگیرند. برای “جوشا”، این شیت شامل موارد زیر خواهد بود:
۲. شیت Production_Sales (تولید و فروش):
این شیت، موتور محرک فیزیکی کسبوکار شماست. در اینجا ما با “تعداد” و “واحد” سر و کار داریم، نه “ریال” یا “دلار”. در این شیت محاسبه میکنیم:
۳. شیت Costs (هزینهها):
این شیت، خروجیهای شیت Production_Sales را به مقادیر پولی تبدیل میکند. در اینجا دو دسته اصلی هزینه را محاسبه میکنیم:
۴. شیت Headcount (نیروی انسانی):
برای مدیریت بهتر هزینههای حقوق و دستمزد، یک شیت مجزا برای آن در نظر میگیریم. در این شیت، لیست تمام کارمندان (تولیدی، فروش، اداری)، حقوق ماهانه و ماه شروع به کار آنها را وارد میکنیم.
۵. شیت Financial_Statements (صورتهای مالی):
این شیت، مقصد نهایی تمام محاسبات ماست. در قسمت بعدی، تمام خروجیهای شیتهای قبلی را به این شیت منتقل کرده و سه گزارش اصلی مالی را در آن تهیه خواهیم کرد. فعلاً آن را خالی ایجاد کنید.
تنظیم افق زمانی (Time Horizon)
حالا که شیتها را ساختیم، باید افق زمانی مدل را مشخص کنیم.
تبریک! شما یک ساختار تمیز، منطقی و مقیاسپذیر برای مدل مالی کسبوکار تولیدی خود ایجاد کردهاید. این اسکلتبندی منظم، شما را در مراحل بعدی که با فرمولها و محاسبات سر و کار داریم، به خوبی راهنمایی خواهد کرد.
گام دوم: ساخت موتور پیشبینی تولید و فروش (چند بطری میسازیم و میفروشیم؟)

اینجا جایی است که داستان “جوشا” واقعاً شکل میگیرد. در این مرحله ما هنوز با پول کاری نداریم؛ تمرکز ما صرفاً روی تعداد واحد (بطری) است. منطق این است: اول باید بدانیم چه تعداد بطری میفروشیم و تولید میکنیم، سپس در گام بعدی آن را به درآمد و هزینه تبدیل خواهیم کرد.
این گام به دو بخش اصلی تقسیم میشود:
۱. پیشبینی فروش: از کجا مشتری میآید؟
این بخش، هنرمندانهترین و در عین حال چالشبرانگیزترین بخش مدل شماست. شما باید تقاضای بازار را پیشبینی کنید. به جای حدس یک عدد کلی، فروش را بر اساس کانالهای فروش تفکیک میکنیم. این کار مدل را واقعیتر و قابل دفاعتر میکند.
فرض کنیم “جوشا” از دو کانال اصلی فروش استفاده میکند:
حالا برای هر کانال، یک “محرک رشد” (Growth Driver) تعریف میکنیم.
یک جدول برای پیشبینی فروش بسازید.
|
ردیف |
ماه ۱ |
ماه ۲ |
ماه ۳ |
|
۱. کانال خردهفروشی |
|||
|
تعداد کل فروشگاهها |
5 |
10 |
15 |
|
فروش ماهانه از خردهفروشی (بطری) |
1,500 |
3,000 |
4,500 |
|
۲. کانال آنلاین |
|||
|
تعداد سفارشات آنلاین |
500 |
500 |
500 |
|
فروش ماهانه آنلاین (بطری) |
3,000 |
3,000 |
3,000 |
|
مجموع فروش پیشبینی شده (بطری) |
4,500 |
6,000 |
7,500 |
فرمولهای کلیدی برای ستون “ماه ۲” (مثلاً ستون C):
با کشیدن این فرمولها به سمت راست، شما یک پیشبینی فروش منطقی و مبتنی بر فرضیات برای ماههای آینده خواهید داشت.
۲. برنامهریزی تولید: مدیریت انبار و ظرفیت کارخانه
حالا که میدانیم چقدر قرار است بفروشیم، باید تصمیم بگیریم چقدر تولید کنیم. یک اشتباه رایج این است که دقیقاً به اندازه فروش، تولید کنیم. در دنیای واقعی، ما به موجودی اطمینان (Safety Stock) نیاز داریم تا اگر فروش ناگهان بیشتر شد، با انبار خالی مواجه نشویم.
منطق تولید ما اینگونه خواهد بود:
تولید مورد نیاز = فروش ماه جاری + موجودی انبار مطلوب در پایان ماه - موجودی انبار در ابتدای ماه
|
ردیف |
ماه ۱ |
ماه ۲ |
ماه ۳ |
|
موجودی ابتدای دوره (بطری) |
0 |
1,200 |
1,500 |
|
+ تولید واقعی این ماه (بطری) |
5,700 |
7,300 |
8,800 |
|
- فروش این ماه (بطری) |
4,500 |
6,000 |
7,500 |
|
= موجودی انتهای دوره (بطری) |
1,200 |
1,500 |
2,800 |
چگونه این اعداد به دست آمدند؟ (فرمولهای ستون “ماه ۲” - ستون C)
=MIN(6300, Assumptions!$B$7) که چون ۶۳۰۰ کمتر از ۱۰,۰۰۰ است، همان 6,300 میشود. (در محاسبات بالا برای سادگی ۷۳۰۰ آمده که اصلاح میشود). فرمول اصلی این است: =MIN((D10*Assumptions!$B$6)+C14-C12, Assumptions!$B$7)
جمعبندی گام دوم
شما با موفقیت موتور فیزیکی کسبوکار “جوشا” را ساختید! شیت Production_Sales شما اکنون به صورت دینامیک و ماهانه به دو سوال اساسی پاسخ میدهد:
تمام این محاسبات به شیت Assumptions شما متصل هستند. اگر فردا تصمیم بگیرید تعداد فروشگاههای جدید را به ۱۰ عدد در ماه افزایش دهید، کل زنجیره تولید و فروش شما به صورت خودکار بهروزرسانی خواهد شد.
در گام سوم، ما این اعداد (تعداد فروش و تعداد تولید) را برمیداریم و به آنها برچسب قیمت میزنیم. یعنی مدل درآمد و مدل بهای تمام شده کالا (COGS) را خواهیم ساخت تا بفهمیم این عملیات چقدر برای “جوشا” درآمد و هزینه مستقیم ایجاد میکند.